بقراط در حدود سال ۴۶۰ قبل از میلاد مسیح اظهار داشت که هر انسان دارای شخصیت می باشد، شخصیتی که از چهار حالت متمایز تشکیل شده بود. وی معتقد بود که هر ویژگی ای که در فرد حاکم تر باشد، حالت آن فرد و در نتیجه شخصیت منحصر به فرد آن شخص را تعیین می کند.

در سال ۱۸۹۷، Withelm Wundt که به او پدر علم روانشناسی نیز می گفتند اولین فردی شد که تفاوت را بین بدن انسان و نطریه شخصیتی ارائه داد.

Sigmund Freud(فروید) در اواخر دهه ۱۸۰۰، بنیانگذار رویکرد روانی-حرکتی(سایکودینامیک) بود؛نظریه ای را ارائه داد که باعث تغییرات بسیاری در درک و مشاهده شخصیت در موقعیت های اجتماعی و یا گروهی شد.

 

Carl Jung پیشنهاد داد که تنها ۴تیپ شخصیتی وجود دارد:

حس کردن- شهود – تفکر- احساس که از دید او فقط

این ۴ عامل می تواند بر روی شخصیت یک فرد تاثیر بگذارد.

در دهه ۱۹۰۰ علاقه به آزمون و تست شخصیت شناسی به خصوص برای استخدام به کار به اوج خود رسید.

برگه اطلاعات شخصی Wool Worth اولین آزمایش شخصیتی مدرن بود که در آن زمان ارائه شد. این تست توسط ارتش ایالت متحده استفاده شد تا تشخیص دهند که کدامیک از سربازان جدید میتواند ترس را با شنیدن انفجار به دیگران انتقال دهند. از آن زمان تا به امروز، تست های شخصیتی و نظریه های شخصیت انسانی به سرعت رو به افزایش است، این سرعت به این دلیل بوده که مردم دیگر آگاه شده بوند که می توانند با کمک گرفتن از تست های شخصیت شناسی به مسیر درست و بهتری در زندگی دست یابند؛آزمون هایی که شاید کمتر کسی آنها را ارزیابی نکرده باشد مانند تست مایرز- بریگز(Myers-Briggs)، تست ۱۶شخصیت، تست(Big-5) و تست های مختلف ضریب هوشی آشنا هستند و حتی مجربترین روانشناسان و مشاوران و روان پزشکان نیز از این تست ها برای بالا بردن کیفیت کار خود استفاده می کنند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *