شخصیت شناسی (از نگاه روانشناسان)

همانطور که در قسمت مفهوم شخصیت چه از لحاظ لغوی و چه از دیدگاه دانشمندان و محققان علم روانشناسی گفته شده است، اختلاف نظر زیادی وجود دارد.

شخصیت شناسی

در علم شخصیت شناسی به شناخت انسان پرداخته می شود و ما زمانی میتوانیم به تعریف یکتایی دست یابیم که تعریف انسان برایمان شفاف شده باشد. اما همانطور که در مفهوم شخصیت گفته شد، دانشمندان و محققان دارای دیدگاه ها و نظرات متنوعی نسبت به شخصیت انسان می باشند.
بعنوان مثال در اولین تعریف نقل شده از نگاه Rychlak، با بکار بردن اصطلاح ارگانیسم این مفهوم را انتقال می دهد که او معتقد بوده همان روشی که برای شناخت شخصیت در انسان ها وجود دارد را میتوان برای دیگر موجودات زنده مانند گربه و… بکار گرفته شود.
ولی در بسیاری از تعریف های دیگر مشخصاً به کلمه کلیدی انسان اشاره شده است.
اسکینر که خود یکی از دانشمندان کلیدی در حوزه روانشناسی رفتارگرا می باشد، هیچ اعتقادی به اراده آزاد انسان ها ندارد و از دید او انسانها تنها یک ماشین پیچیده بوده با قابلیت یادگیری آن هم به کمک شرطی سازی.

تئوری های زیادی برای جنبه های مختلف شخصیت گفته شده است؛برخی بر چگونگی رشد شخصیت تمرکز دارند و برخی به درک تفاوت های فردی در شخصیت اهمیت می دهند. اما در آخر این را باید بدانیم که شخصیت را می توان از روی ویژگی هایش توصیف کرد.
نخستین روانشناسی که شخصیت را براساس ویژگی های فردی تعریف کرده است Gordon Allport بوده است. از دیدگاه او انواع مختلفی از صفات وجود دارد، که مجموعه این صفات در کنار هم می تواند شخصیت فرد را شکل دهد. او معتقد بود ۴۰۰۰صفت فردی وجود دارد (البته در ابتدای ارائه نظریه خود عدد خیلی بزرگتر بود).
در حالیکه روانشناس Raymond Cattel تعداد این صفات را به ۱۶تا پیشنهاد داد.
بعدها Hans Eysenck باز این لیست را به سه صفت کاهش داد: برونگرایی، روان رنجوری و روان پریشی.
Goldberg نخستین کسی بود تعداد این صفات را به پنج دسته تقسیم کرد(Big-5) که میتوان گفت جزو محبوبترین و مورد قبول ترین ویژگی شخصیت شناخته شد.
به این مدل پنج عاملی شخصیت(Five Factor Model)یا به اختصار(FFM) نیز گفته میشد،بر این فرض بنا شده که تفاوت میان انسانها را بر اساس پنج ویژگی توصیف کرده است:


• برونگرایی (Extraversion)
• پذیرش تجربه های جدید (Openness to experience)
• وظیفه شناسی (Conscientiousness)
• سازگاری (Agreeableness)
• روان رنجوری (Neuroticism)

برخی تئوری ها مانند نظریه فروید(Ferud) به چگونگی رشد و تعییر شخصیت در طول زندگی نگاه می کند.
Erik Erikson معتقد بود که تعاملات اجتماعی بر رشد شخصیت تاثیر گذار است.بنابراین مجموعه ای از هشت مرحله روانی اجتماعی را تهیه کرد که هر یک از این مراحل نقش بسزایی در رشد شخصیت و مهارتهای فرد ایفا می کند و افراد در طول زندگی خود از آن عبور میکنند
تئوری فروید معتقد بود که شخصیت در سنین جوانی شکل می گیرد و ثابت می ماند،اما اریکسون معتقد بود که شخصیت فرد همچنان در طول زندگی در حال رشد و تکامل می باشد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *